از دست رفته
شعر و داستان
برات هدیه گرفتم
دوســـت داشــتـــن را
خاطر رفتن و رفتن... و خیس شدن زیر باران های پاییزی
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند
عاشقت خواهم ماند....بي آنكه بداني. دوستت خواهم داشت ...بي آنكه بگويم . درد دل خواهم گفت...بي هيچ كلامي . گوش خواهم داد ....بي هيچ سخني . در آغوشت خواهم گريست...بي آنكه حس كني . در تو ذوب خواهم شد... بي هيچ حرارتي . اين گونه شايد احساسم نميرد
نه تو میمانی نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی لحظه ها عریانند ...
این چه وضعیست که هر شام و سحر می بینم
روز اول گل سرخي برام اوردي گفتي براي هميشه دوستت دارم روز دوم گل زردي برايم اوردي گفتي دوستت ندارم روز سوم گل سفيدي برايم اوردي و سر قبرم گذاشتي و گفتي منو ببخش فقط يه شوخي بود
پدر ای چراغ خونه ! مرد دریا ،مرد بارون با تو زندگی یه باغه ،بی تو سرده مثل زندون هر چی دارم از تو دارم ،تو بهار آرزوها هنوزم اگه نگیری،دست
مادر ناز من تویی عزیزم
مادرم شبنم گلبرگ حیات تقدیم به همه پدر مادرا
|
About
به کلبه درد و دل خوش آمدید Archivesآذر 1391دی 1390 Authorsرضا حسین گوLinks
ابزار وبلاگ تبادل لینک هوشمند LinkDump
از دست رفته Categories |