از دست رفته
شعر و داستان
برات هدیه گرفتم
دوســـت داشــتـــن را
خاطر رفتن و رفتن... و خیس شدن زیر باران های پاییزی
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند
عاشقت خواهم ماند....بي آنكه بداني. دوستت خواهم داشت ...بي آنكه بگويم . درد دل خواهم گفت...بي هيچ كلامي . گوش خواهم داد ....بي هيچ سخني . در آغوشت خواهم گريست...بي آنكه حس كني . در تو ذوب خواهم شد... بي هيچ حرارتي . اين گونه شايد احساسم نميرد
نه تو میمانی نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی لحظه ها عریانند ... |
About![]()
به کلبه درد و دل خوش آمدید Archivesآذر 1391دی 1390 Authorsرضا حسین گوLinks
ابزار وبلاگ
LinkDump
از دست رفته Categories |